دنياست چو قطره اى و، دريا، زهرا
كى فرصت جلوه دارد اينجا، زهرا |
قدرش بود امروز نهان چون ديروز |
هنگامه كند و ليك فردا، زهرا |
خالق چو كتاب خلقت انشا فرمود |
عالم جو الفبا شد و معنى ، زهرا |
((احمد)) كه خدا گفت به مدحش : لولاك |
كى ميشدى آفريده ، لولا، زهرا |
((طاها)) و ((على )) دو پيكران دريايند |
و آن برزخ مابين دو دريا، زهرا |
او سر خدا و ليلة القدر نبى است |
خير دو سرا، درخت طوبى ، زهرا |
بر تخت جلال ، از همه والاتر |
بر مسند افتخار، يكتا، زهرا |
در ((آل كسا)) محور شخصيتهاست |
مابين ((آب )) و ((بعل )) و ((بنيها)) زهرا |
سرچشمه نور چشم طاها، زهرا |
تنها نه همين مادر سبطين است او |
فرمود نبى : ((ام ابيها))زهرا |
آن پايه كه ديروز پيمبر بنهاد |
امروز نگهداشته برپا، زهرا |
از ((احمد)) و ((مرتضى )) چه باقى ماند |
از مجمعشان ، شود چو منها، زهرا |
حرمت بنگر كه در صفوف محشر |
يك زن نبود سواره الا زهرا |
هنگام شفاعت چو رسد روز جزا |
كافى است براى شيعه ، تنها، زهرا |
حيف است (حسانا) كه در آتش بسوزد |
آن شيعه كه ورد اوست : زهرا، زهرا
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: ، ،
برچسبها: